همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود ؛

نوبت به او رسید : "دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟

" گفت: می خواهم به دیگران بدهم، پس پذیرفته شد!

چشمانش رابست، دید به شکل در یک جنگل بزرگ در آمده است.

با خود گفت: حتما اشتباهی رخ داده است! من که این را نخواسته بودم؟!....

سالها گذشت تا اینکه روزی را روی کمر خود احساس کرد ،

با خود گفت: این چنین عمر من به پایان رسید و من بهره ی خود را از زندگی نگرفتم!

با غم بار کرد و با صدایی که از روی تنش بلند میشد به آمد!

حالا بر دیوار کلاس شده بود!
13 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/09/07 - 03:22
پیوست عکس:
tree_wallpapers_beauty_of_nature_27.jpg
tree_wallpapers_beauty_of_nature_27.jpg · 600x375px, 68KB
دیدگاه
noosha

زیباااا

1392/09/7 - 10:11
yalda

{-60-} {-107-}

1392/09/7 - 12:52
mahnaz

ممنون داداشی{-154-}
ممنون ندایی{-153-}
ممنون یلدایی {-173-}

1392/09/8 - 16:21
Mona

قشنگ

1392/09/14 - 02:43 توسط Mobile
mard

چنین نظر خواهی ای خدا از هیچ مخلوقی نخواسته . بجز قبول عهد الست.{-15-}

1392/09/14 - 02:45
mahnaz

منا {-153-}

1392/09/22 - 22:44